ساقی کوثر

شیعیان نوشند آب خوش گوار چون تویی ساقی کوثر یا علی

ساقی کوثر

شیعیان نوشند آب خوش گوار چون تویی ساقی کوثر یا علی

امام علی (ع) از زبان پیامبر اکرم (ص)




امام علی (ع) از زبان پیامبر اکرم (ص)





دوست داشتن امام على (ع)


*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

* دوستى على گناهان را فرو مى‏خورد همچنان که آتش هیمه را . (1)
* سر لوحه کارنامه مؤمن ، دوستى على بن ابى طالب است . (2)
* هر گاه خداوند عشق و دوستى على را در دل مؤمنى استوار سازد و با این حال قدمش بلغزد (خطایى از او سر زند) در روز قیامت قدمش را بر صراط استوار نگه دارد . (3)

 


دشمن داشتن امام على (ع)


* پیامبر اکرم (ص) به امام على (ع) : تو را جز مؤمن دوست ندارد و جز منافق دشمنت ندارد . (4)

احادیث در این زمینه بسیار زیاد و بلکه متواترند .
* امام على (ع) : اگر با این شمشیرم بر بینى مرد با ایمان زنم که مرا دشمن گیرد ، هرگز با من دشمنى نکند و اگر همه دنیا را به منافق دهم تا مرا دوست دارد ، هیچگاه دوستم ندارد . و این از آن روست که قضا جارى گشت و بر زبان پیامبر امى گذشت که فرمود : اى على! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق دل به دوستى تو نسپارد . (5)

 


على(ع) پیشواى نیکوکاران


* پیامبر اکرم (ص) :
على پیشواى نیکوکاران است و کشنده بدکاران ، هر که او را یارى کند یارى شود و هر که از یارى او دست ‏شوید ، بى‏یار ماند . (6)


*** پیامبر اکرم (ص) به امام على (ع) :

* آفرین و مرحبا به سرور مسلمانان و پیشواى پرهیزگاران . (7)

* اى على! خداوند...دوست داشتن مستمندان را به تو بخشیده است ، از این رو آنان به پیشوایى تو خرسندند و تو به داشتن پیروانى چون ایشان . (8)


* پیامبر اکرم (ص) : درباره على به من وحى شده که او سرور مسلمانان ، پیشواى پرهیزگاران و رهبر رو سپیدان است . (9)

 


على امام و پیشواى شماست

*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :
* آیا شما را به چیزى رهنمون شوم که تا هر گاه بر آن توافق کنید ، (10) به هلاکت در نیفتید؟! همانا ولى شما خداوند و امامتان على بن ابى طالب است . پس ، خیر خواه و مخلص او باشید و تصدیقش کنید . همانا این مطلب را جبرئیل به من خبر داد .
* همانا خداوند عز و جل درباره على بن ابى طالب به من سفارشى فرمود. گفتم : بار پروردگارا ، آن را برایم روشن فرما .
فرمود : بشنو !
عرض کردم : گوش به فرمانم .
فرمود : همانا على پرچم هدایت و پیشواى دوستان من و روشنایى (راه) کسانى است که مرا اطاعت کنند . او کلمه‏اى است که با پرهیزگاران همراهش کردم . هر که او را دوست‏ بدارد مرا دوست داشته و هر که از او اطاعت کند از من اطاعت کرده است . (11)
* خداوند درباره على به من سفارشى فرمود . عرض کردم : بار خدایا ! آن را برایم توضیح بده . فرمود : گوش کن ! عرض کردم : گوش مى‏کنم .فرمود : همانا على پرچم هدایت و پیشواى دوستان من است . این را به او بشارت ده . پس ، على آمد و من به او بشارت دادم . (12)

 


على جانشین من است


*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

* اى بنى هاشم ! همانا برادر من ، وصى من و وزیر من و جانشین من در میان خانواده‏ام على بن ابى طالب است . او دین مرا مى‏پردازد و وعده‏ام را به کار مى‏بندد . (13)
* جبرئیل نزد من آمد و گفت : اى محمد ! پروردگارت [به تو درود مى‏فرستد و] می‏گوید : همانا على بن ابى طالب وصى و جانشین تو در میان خانواده و امت تو مى‏باشد . (14)


* پیامبر اکرم (ص) در اشاره به امام علی (ع) : این برادر و وصى و جانشین من در میان شماست . فرمانش را بشنوید و اطاعت کنید . (15)

 


على وصى من است

*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

* همانا وصى من ، رازدار من و بهترین بازماندگانم و کسى که وعده‏ام را به کار مى‏بندد و دینم را ادا مى‏کند على بن ابى طالب است . (16)

* هر پیامبر وصى و وارثى دارد و على وصى و وارث من است . (17)


ابن ابى الحدید مى‏نویسد: بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) حضرت على (ع) به نام وصى رسول الله (ص) خوانده مى‏شد چون پیامبر مطالب و خواسته‏هاى خود را به او وصیت کرده بود . اصحاب و هم باوران ما این مطلب را انکار نمى‏کنند اما مى‏گویند: این وصیت در زمینه خلافت نبوده بلکه درباره بسیارى از امور و مسائل نو ظهور پس از ایشان بوده است . (18)

وى اشعار فراوانى را از شاعران صدر اسلام زیر عنوان ‏« اشعارى که درباره وصایت على سروده شده‏ » (19) بازگو کرده است . او در توضیح این جمله امام که: « وصیت و وراثت در میان ایشان است ‏» مى‏گوید: ما شک نداریم که على (ع) وصى پیامبر خدا (ص) بوده است ، گو این که افرادى که از نظر ما کینه‏توزند ، این نکته را قبول ندارند . البته به عقیده ما مقصود از وصیت نص و خلافت نیست‏بلکه مسائل دیگرى است که -اگر روشن شوند- شاید برتر و مهمتر از موضوع خلافت‏باشند . (20)

 


هر که من مولاى اویم على مولاى اوست


* پیامبر اکرم (ص) : هر که من مولاى اویم على نیز مولاى اوست . (21)


* اى بریده! آیا من به مؤمنان از خود ایشان سزاوارتر نیستم؟ عرض کردم: البته ، اى پیامبر خدا . فرمود: هر که من مولاى اویم على هم مولاى اوست. (22)


* عبد الرحمن بن ابى لیلى: على را دیدم که در رحبه (کوفه) مردم را سوگند مى‏دهد: شما را به خدا سوگند مى‏دهم اگر کسى از شما هست که شنیده باشد پیامبر خدا (ص) در روز غدیر خم مى‏فرمود: « هر که من مولاى اویم ، پس على مولاى اوست ‏» برخیزد و گواهى دهد .

* عبد الرحمن مى‏گوید: دوازده تن از بدریان که گویى هم اکنون یکایک آنان را مى‏نگرم ، برخاستند و گفتند: گواهى مى‏دهیم که شنیدیم پیامبر خدا (ص) در روز غدیر مى‏فرمود: آیا من به مؤمنان سزاوارتر نیستم...؟ عرض کردیم: البته ، اى پیامبر خدا . پیامبر فرمود: هر که من مولاى او هستم على نیز مولاى اوست . خدایا دوست‏بدار هر که را دوستدار على باشد و دشمن بدار هر که را با او دشمنى ورزد . (23) 

 

على ولى هر مؤمنى است


* پیامبر اکرم (ص) : على از من است و من از او . او ولى هر مؤمنى است . (24)

* عمران بن حصین: پیامبر خدا (ص) سپاهى را به فرماندهى على بن ابى طالب گسیل داشت . او در این سفر کارى کرد... ما هر گاه از سفر برمى‏گشتیم ابتدا خدمت پیامبر خدا (ص) مى‏رسیدیم ، پس ، بر آن حضرت سلام کردیم... مردى از آن میان برخاست و عرض کرد: اى پیامبر خدا ، على چنین و چنان کرد .
پیامبر از او روى گرداند . مرد دیگرى برخاست و همان گفت که آن اولى گفته بود . تا آن که چهارمى برخاست و سخنان همان نفر اول را به زبان آورد . پیامبر خدا (ص) در حالى که چهره‏اش متغیر شده بود رو به او کرده فرمود: رها کنید على را ، رها کنید على را ، رها کنید على را ، همانا على از من است و من از او . او پس از من ولى هر مؤمنى است . (25)


* وهب بن حمزه: با على بن ابی طالب از مدینه به مکه سفر کردم . در راه از او اندکى تندى دیدم . گفتم: وقتى برگشتم و پیامبر خدا (ص) را دیدم از او بد خواهم گفت . او مى‏گوید: وقتى برگشتم و به دیدار پیامبر خدا (ص) رفتم از على بدگویى کردم . پیامبر خدا (ص) به من فرمود: این حرفها را درباره على مگو . همانا على بعد از من ولى شماست . (26)


* بریده اسلمى: پیامبر خدا به ما دستور داد به على به عنوان امیر مؤمنان سلام کنیم . در آن روز ما هفت نفر بودیم و من از همه کوچکتر بودم . (27)

 


على با حق است

* پیامبر اکرم (ص) : على با حق است و حق با على و بر محور او مى‏گردد .


* ابن ابی الحدید مى‏نویسد: در اخبار صحیحى از قول پیامبر آمده است که فرمود: على با حق است... (28)

* حق با این است ، حق با این است - یعنى على (ع) . (29)
* حق با على است هر جا که رو کند . (30)
* بار خدایا! هر طور که على گردید حق را با او بگردان . (31)
* على با حق است و حق با على . آن دو هرگز از هم جدا نشوند ، تا آن گاه که در روز قیامت‏بر لب حوض نزد من آیند . (32)

 


على با قرآن است


*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

* على با قرآن و قرآن با على است و هرگز از هم جدا نشوند تا در کنار حوض (کوثر) نزدم آیند . (33)

* على با حق و قرآن است و حق و قرآن با على و از هم جدا نشوند تا کنار حوض نزد من آیند . (34)
* این على با قرآن است و قرآن با على . از هم جدا نمى‏شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند . پس آنچه را در این دو بر جاى نهادم از آنها بپرسید . (35)

 


على حجت‏ خداست

* انس در خدمت پیامبر نشسته بود که على (ع) وارد شد ، پیامبر اکرم (ص) فرمود: اى انس! من و این حجت‏خدا بر بندگان او هستیم . (36)

 


على دروازه علم پیامبر است


*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

* من شهر علم هستم و على دروازه آن ، پس هر که علم خواهد باید از در بیاید . (37)
* من شهر علم هستم و على دروازه آن . پس ، هر که علم خواهد باید که از در آن وارد شود . (38)
* على درگاه دانش من است . (39)
* من سراى حکمتم و على در آن . (40)
* على دروازه دانش من است و پس از من رسالت مرا براى امتم تبیین مى‏کند . (41)

 


على داناترین مردم پس از من است

*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

* پس از من على بن ابی طالب داناترین فرد امت من است . (42)
* على بن ابی طالب خداشناس‏ترین مردمان است و بیش از همه اهل ‏« لا اله الا الله‏ » را دوست دارد و بزرگشان مى‏دارد . (43)
* پس از من ، على آگاهترین فرد است‏به کار قضاوت و داناترین آنهاست . (44)
* اى على! تو...وارث دانش منى . (45)

 


من و على از یک درخت هستیم


*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

* من و على از یک درختیم و دیگر مردمان از درختهاى گوناگون . (46)
* اى على! مردم از درختهاى گونه گونند و من و تو از یک درخت . (47)

* جابر: پیامبر اکرم (ص) در عرفه بود و على رو به روى آن حضرت قرار داشت . پیامبر فرمود: اى على! نزدیک من آى و پنجه‏ات را در پنجه من گذار . اى على! من و تو از یک درخت آفریده شده‏ایم . من ریشه آن درختم و تو تنه آن و حسن و حسین شاخه‏هایش . هر که به شاخه‏اى از آن بیاویزد خداوند او را به بهشت در آرد . (48)

 


تو برادر من هستى


* پیامبر اکرم (ص) به حضرت على (ع) : تو در دنیا و آخرت برادر من هستى . (49)


* من همان مى‏گویم که برادرم موسى گفت: « پروردگارا ، سینه‏ام را فراخ گردان و کارم را آسان کن و از خانواده‏ام براى من وزیر و پشتیبانى قرار ده ‏» ، برادرم على را ،« پشتم را به او قوى دار... ». (50)


* امام على (ع) - خطاب به پیامبر آن گاه که میان اصحابش پیوند برادرى ساخت - :* هر آینه جان از تنم برفت و پشتم شکست آن گاه که دیدم با اصحاب خود چنان کردى و با من نه . اگر این رفتار شما از سر خشم بر من است‏بخشش و بزرگوارى از شماست! پیامبر خدا (ص) فرمود: قسم به آن که مرا به حق برانگیخت تو را آخرین نفر قرار ندادم مگر آن که براى خودم مى‏خواستمت . تو براى من همچون هارونى براى موسى با این تفاوت که پس از من پیامبرى نیست . تو برادر و وارث من هستى . (51)

 


على از من و من از اویم


* پیامبر اکرم (ص) : على از من است و من از اویم . (52)

* پیامبر اکرم (ص) به حضرت على (ع) : تو از من هستى و من از توام . (53)


*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

* على براى من مانند سر من است‏براى پیکرم . (54)
* همانا گوشت على از گوشت من است و خون او از خون من . (55)

* پیامبر اکرم (ص) به حضرت على (ع) : اى على! تو از من هستى و من از تو . تو برادر و یار منى . (56)

 


از طرف من ابلاغ نمى ‏کند مگر خودم یا على

* انس بن مالک: پیامبر اکرم (ص) سوره برائت را (براى خواندن بر مشرکان) به دست على داد و فرمود: (این سوره را) نمى ‏رساند مگر من یا مردى از خاندان من . (57)

* پیامبر اکرم (ص) : على از من است و من از على . از سوى من نمى ‏رساند و ادا نمى ‏کند مگر خودم یا على . (58)

 


تو براى من همچون هارونى

* پیامبر اکرم (ص) به حضرت على (ع) : تو نسبت‏ به من همچون هارونى نسبت‏ به موسى جز آن که پس از من پیامبرى نیست . (59)

* پیامبر اکرم (ص) به حضرت على (ع) : آیا نمى ‏پسندى که نزد من همان جایگاهى را داشته باشى که هارون نزد موسى داشت ، با این تفاوت که تو پیامبر نیستى؟ مرا نشاید که بروم مگر آن که تو جانشین من باشى . (60)

* حضرت على (ع) :پیامبر اکرم (ص) فرمود:تو را جا گذاشتم که جانشین من باشى. عرض کردم: اى پیامبر خدا! آیا از تو بازمانم؟ فرمود: آیا نمى ‏پسندى که براى من چنان باشى که هارون براى موسى بود جز این که بعد از من پیامبرى نیست . (61)

 


ولایت حضرت على(ع)

*** پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

* اگر على را به ولایت و سرپرستى گیرید خواهید دید که رهنما و رهیافته است و شما را به راه راست مى‏برد. (62)

* اگر على را به خلافت‏ برگزینید-که فکر نمى ‏کنم چنین کنید-او را رهنما و رهیافته خواهید دید . (63)

* آن گاه که از موضوع فرمانروایى یا خلافت نزد آن حضرت سخن به میان آمد: اگر آن را به على سپارید خواهید دید که رهنما و رهیافته است و شما را در راه راست مى ‏برد . (64)

 


پى ‏نوشت ها :


(1-2-3-4) کنز العمال:3290033021،33022،32878.

(5) شرح نهج البلاغة لابن ابی الحدید:18/173.

(6-7) کنز العمال:32909،33009.

(8-9) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:2/212/706 و ص 258/775.

(10) شرح نهج البلاغة لابن ابی الحدید:3/98.

(11) نور الثقلین:5/73/74.

(12) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:2/230/734.

(13) امالی الطوسی:602/1244.

(14) امالی المفید:168/3.

(15-16) کنز العمال:36419،32952.

(17) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:3/5/1021.

(18-19) شرح نهج البلاغة لابن ابی الحدید:1/13 و ص 143-150.

(20) شرح نهج البلاغة لابن ابی الحدید:1/139.

(21-22-23) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:1/366/461 و ح 458 و 2/11/506.

(24) کنز العمال:32938.

(25-26) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:1/380/486 و ص 385/491.

(27) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:2/260/777.

(28) شرح نهج البلاغة لابن ابی الحدید:2/297.

(29) کنز العمال:33018.

(300) الکافی:1/294/1.

(31-32-33-34) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:3/118/1159 و ص 120/1162 و ص 124 و ص 125 کلاهما فی الهامش.

(35-36) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:3/125 فی الهامش و 2/273/793.

(37-38-39-40-41-42-43) کنز العمال:32890،32979،32911،32889،32981،32977،32980.

(44) امالی الصدوق:440/20.

(45) ینابیع المودة:1/397/17.

(46-47) کنز العمال:32943،32944.

(48-49-50) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:1/129/179 و ص 105/145 و ص 107/147.

(51) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:1/108/148.

(52) سنن ابن ماجة:119.

(53-54-55) کنز العمال:32880،32914،32936.

(56-57-58) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:1/109/149 و 2/377/873 و ص 378/875.

(59-60-61-62-63) کنز العمال:32881،32931،36488،32966،33072.

(64) تاریخ دمشق‏«ترجمة الامام علی علیه السلام‏»:3/69/1110 و 2/280/804.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد