نوع اندیشه امام ، برجستگى خاصى داشت که جانها را خیره مى کرد .
جورج جرداق ، دانشمند عیسوى ، در بحث « بردگى » ، نظر على (ع) و عمر بن خطاب را مقایسه نموده گوید:
عمر مى گفت: « چرا مردم را به بندگى گرفتید؟ در حالیکه مادرانشان ، آنان را آزاد زاده اند » .
این گفتار متوجه اربابان است و جز نصیحتى بیش نه ، ولى على بن ابى طالب (ع) ، بردگان را بیدار مى کرد و مى فرمود:
« بنده دیگرى مباش که خداوند ، ترا آزاد آفریده است » .
بلندى اندیشه را بنگر (1) .
امام از دسترنج خویش ، ذخیره هایى مى کرد و از آن ذخیره ، « بنده » مى خرید و آزاد مى ساخت .
و بدین طریق ، هزار برده را از قید ، نجات بخشید (2) .
همه کس حکومت را براى تفوق بر غیر ، و تعظیم دیگران نسبت به خود ، و داشتن زندگى مرفّه ، و تجمّل و خوشگذرانى مى خواهد و از اینها همه ، هرگز خالى نیست ، امّا امام ، در حالیکه کفش پاره خود را وصله مى زد ، به آن کسان که آمده بودند تا حکومتش را تبریک گویند ، فرمود:
« اگر (در این مقام که هستم) نتوانم حق را برقرار و ثابت بدارم و باطل را زایل سازم ، در نظر من ، این کفش پاره ، از حکومت بر شما بهتر است و برتر » (3).
داستان مردم شهر « انبار » (از شهرهاى قدیم عراق) را شنیده اید که به استقبال و تعظیم او ، از مرکب پیاده شده بر خاک افتادند و امام ، با شگفتى فرمود: « این چه بود که کردید؟ ما براى درهم شکستن همین رسوم غلط بر پا خاسته ایم » (4) .
روزى هم احنف بن قیس بر سفره معاویه در ماه رمضان به افطار نشسته بود ، انواع زیاد غذا او را متحیّر ساخته اشکش روان شد . معاویه علت را پرسید ، گفت: به یاد افطارى افتادم که در خانه « على (ع) » دعوت بودم که چه ساده بود .
معاویه گفت: « از او مگوى ، که او را مانند نیست » .
(1). ترجمه الامام على (جرج جرداق) - ج 1 ص 227 .
(2). خلافت بلافصل - ج 1/167. (به نقل از « غایة المرام ») .
(3). ترجمه الامام على (جرج جرداق) - ج 1/184 .
(4). ماخذ قبل - ج 1/99 .
*** على معیار کمال صفحه 181 ، دکتر رجبعلى مظلومى .