( قسمت دوم )
جنگ نهروان پایان یافت و امام على (ع) به کوفه مراجعت فرمود ، ولى عدهاى از خوارج که در نهروان توبه کرده بودند دوباره زمزمه مخالفت سردادند و بناى فتنه و آشوب گذاشتند .
امام على (ع) براى آنان پیام فرستاد و آنان را به آرامش دعوت کرد و از مخالفتبا حکومت بر حذر داشت ، ولى چون از هدایت ایشان ناامید شد با قدرت آن گروه ماجراجو و طغیانگر را تار و مار کرد و در نتیجه برخى از آنان کشته و زخمى شدند و عدهاى هم پا به فرار گذاشتند . یکى از فراریان خوارج ، عبدالرحمان بن ملجم از قبیله مراد بود که به مکه گریخت .
فراریان خوارج مکه را مرکز عملیات خود قرار دادند و سه تن از آنان به نامهاى عبدالرحمان بن و عمرو بن بکر تمیمى (2) در یکى از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونریزیها و جنگهاى داخلى را بررسى کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزى و برادرکشى امام على (ع) ، معاویه و عمروعاص هستند و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند مسلمانان تکلیف خود را خواهند دانست و به میل خود خلیفه اى انتخاب خواهند کرد . پس این سه نفر با هم پیمان بستند و آن را به سوگند مؤکد کردند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکى از سه نفر گردد .
ابن ملجم متعهد قتل امام على (ع) شد و عمرو بن بکر عهدهدار کشتن عمروعاص گردید و برک بن عبدالله نیز قتل معاویه را به عهده گرفت . (3) نقشه این توطئه به طور محرمانه در مکه کشیده شد و براى اینکه هر سه نفر در یک وقت هدف خود را عملى سازند ، شب نوزدهم ماه مبارک رمضان را تعیین کردند و هر یک براى انجام ماموریتخود به سوى شهر مورد نظر خود حرکت کرد . عمرو بن بکر براى کشتن عمروعاص به مصر رفت و برک بن عبد الله براى قتل معاویه به سوى شام حرکت کرد و ابن ملجم نیز راهى کوفه شد . (4)
پىنوشتها:
1- دینورى در الاخبار الطوال (ص213) نام برک بن عبد الله را نزال بن عامر ونام عمرو بن بکر را عبد الله بن مالک صیداوى نوشته است و مسعودى در مروج الذهب (ج2 ، ص423) برک بن عبد الله را حجاج بن عبد الله صریمى ملقب به برک و عمرو بن بکر را زادویه نوشته است.
2- دینورى در الاخبار الطوال (ص213) نام برک بن عبد الله را نزال بن عامر و نام عمرو بن بکر را عبد الله بن مالک صیداوى نوشته است و مسعودى در مروج الذهب (ج2 ، ص423) برک بن عبد الله را حجاج بن عبد الله صریمى ملقب به برک و عمرو بن بکر را زادویه نوشته است.
3- مقاتل الطالبیین ، ص29 ؛ الامامة والسیاسة ، ج1 ، ص137.
4- تاریخ طبرى ، ج6 ، ص83 ؛ کامل ابن اثیر ، ج3 ، ص 195 ؛ روضة الواعظین ، ج1 ، ص 161.
* فروغ ولایت ص769.
* آیت الله شیخ جعفر سبحانى.